هر نوشته ای نویسنده ای دارد. هر نویسنده ای حق دارد اسمش را پای مطلبش ببیند. نوشته هایی که در این صفحه می خوانید، Status های کپی پیست شده ای است که در شبکه های اجتماعی دست به دست چرخیده و صاحبش را گم کرده. اگر «شما» نویسنده این آثار هستید، لطفا عصبانی نشوید. لبخند بزنید و به خواننده هایی فکر کنید که با خواندن نوشته هایتان لبخند می زنند و در دل تحسین تان می کنند.
یک روز که زیبا غزلی در نظر افتاد
ما را هم از عشّاق سرودن به سر افتاد
اما ز بد اقبالی و ناشی گری ما
با بانوی منزل جدلی سخت در افتاد
می گفت «سیه چشم» و «سیه زلف» دگر کیست؟
یاد تو چرا باز به رویی دگر افتاد؟
این بار کمی بحث فراتر ز جدل رفت
آینده ی رؤیایی ما در خطر افتاد
گفتم تو گمان کن که شدی همسر حافظ
گفتا همه بدبختی از آن بدگهر افتاد
او بوده بهانه که شما خیره سران را
نقل لب و چشم و قد و ساق و کمر افتاد
ای بشکند این دست که با بیش و کمت ساخت
افسوس ز عمری که به پایت هدر افتاد
جز خون جگر از هنرت چیست نصیبم؟
سوزی سخنش داشت که در جان شرر افتاد
گفتم زدی آتش به دلم، طعنه زنان گفت
آتش به حرمخانه ی شاه قجر افتاد
وقتی که هوو هست رقیب تو اقلّاً
دانی که سر و کار تو با یک نفر افتاد
بسیار قسم خوردم و او نیز به پاسخ
هر بار به نفرین و به آه جگر افتاد
عمری به گمانم که هنرمند و ادیبم
آن گونه ادب کرد که از سر هنر افتاد
بی چاره اساطیر ادب پس چه کشیدند
با آن همه اشعار که ما را خبر افتاد
حافظ که چه شب ها به در میکده خوابید
یا مولوی از ترس زنش در سفر افتاد
ما غرق خیالات، از آن «قند فراوان»
یک ذرّه چشیدیم، که آن هم «شِکر»! افتاد
بدرود «غزل»!؛ وای نه؛ نام تو زنانه است
شاید به همین نام مرا دردسر افتاد
امیرحسین مانیان
همون طور که می دانید دویستمین بست امروز در سایت گذاشته
واما سه خبر خیلی مهم
١قراره بترکونیم(درادامه جز به جز در جریان قرار گیرید)
٢قراره وبلاگ سازماندهی شه (در ادامه توضیح دادم)
٣نظراتتون کم شده من به همین ها دل خوشم (این توضیح نداره)
وقتی هدف فقط خوشگلی باشه ... !
من این حرفا حالیم نیست، فقط میخوام خوشگل بشم، همین و بس !
مکان: مطب یک پزشکشخصیت ها: دختر خانومی جوان و یک دکتر دارای دکترای افتخاری از دانشگاه هاروارد در رشته جلبک شناسی
دکتر: میدونستید هزینه این عمل چیزی در حدود بودجه یک سال کشور گینه بیسائو هست؟دخترجوان: بله آقای دکتر بابام بهم قول داده بود اگه کنکور قبول بشم خرج جراحی پلاستیکم رو بده.
ادامه مطلب ...
زن و مرد از راهی می رفتند، ماموران آن ها را دیدند و آن ها را خواستند.
به ادامه ی مطلب بروید تا بفهمید چه خبره ......
ادامه مطلب ...شاید از عنوان مطلب تعجب کردید.
موضوع اینه که اقای «سام کریستوفر کرونل» در طول یک سال از زمان تولد فرزندش تا اولین جشن تولدش هر روز از او تصویر گرفته و فیلمی ساخته که هر ثانیه از آن متعلق به یک روز از زندگی پسرش است.
دیدن این فیلم رو از دست ندید